! انتخابات، مرور تاریخ و نگاهی‌ به آینده

voting-stock

این روز‌ها موضوع انتخابات بحث داغ سیاسیِ ایران است, عده‌ای معتقد به تحریم و عده‌ای معتقد به مشارکت! برای بحث در این باره باید چند نکته را در ذهن داشت. اول – مشارکت در انتخابات نشان دهندهٔ پذیرفتن شرکت در انتخاباتی است که از پیش بر ناعادلانه بودن آن شکی نیست، چه در زمینهٔ محدودیت نامزدی، چه در زمینه تبلیغات و چه در زمینهٔ شمارش آرا و و و… دوم- مشارکت در انتخابات فقط ریختن رأی به صندوق نیست, بلکه مجموعه فعالیت‌های سیاسی قبل و بعد از انتخابات را نیز شامل میشود. مانند ایجاد کمپین ، اطلاع رسانی ، گردهمایی‌ها و ملاقات ها، مناظره‌های سیاسی ، فعالیت‌های دانشجویی ، رأی دادن ، روشنگری‌ها و اطلاع‌رسانی‌ها و حرکت‌های اعتراضی احتمالی‌ قبل یا بعد از انتخابات. سوم- انتخابات مهم‌ترین اصل از اصول دموکراسی و بزرگ‌ترین اتفاق سیاسی در یک کشور است، حتی در کشور نه چندان دموکراتیک ما، که هر چهار سال یک بار این فرصت ایجاد میشود.


چهار- مشارکت در انتخابات برای قشری از جامعه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم اجباریست ( نیروهای ارتش، سپاه ، نیروی انتظامی و امنیتی و کارمندها و مقامات دولتی به صورت مستقیم و اساتید دانشگاه‌ها سرمایه گذاران و خیلی‌ اقشاری که وابسته به دولت و حکومت هستند, به ویژه قشر فقیر و وابسته به یارانه‌های نقدی حکومت.)

حال با در نظر داشتن این چهار نکته بیایم نگاهی‌ به سیر تاریخی‌ انتخابات در ۳۴ سال گذشته بیندازیم: ۱۲ فروردین ۵۸ , جمهوری اسلامی آری یا نه! این اولین انتخابات و شاید یکی از سرنوشت ساز‌ترین انتخابات‌ بود. این انتخابات از همان ابتدا با انتقاد‌های زیادی رو برو شد. رای بر سر فقط ۱ گزینه (جمهوری اسلامی ) به هیچ وجه دموکراتیک به نظر نمی‌رسید. البته در فضای انقلابی آن زمان بعید به نظر میرسید از عادلانه‌ترین صندوق رأی‌ها هم چیزی مخالف خواسته خمینی بیرون بیاید. به هر حال آن انتخابات تمام شد عده‌ای تحریم کردند ، عده‌ای عملا نتوانستند در انتخابات شرکت کنند و جمهوری اسلامی بیش از ۹۸ درصد رأی آورد! البته بسیاری معتقد به تقلب در این انتخابات هستند و ۹۸ درصد را آماری غیر واقعی می‌دانند. پس از این انتخابات ، انتخابات‌ متعددی در ایران برگزار شد مانند انتخابات با نامزدی بنی‌صدر، انتخابات مجلس ، انتخابات با نامزدی هاشمی‌ و … اکثر این انتخابات‌ یا تحت تاثیر کشمکش‌های اول انقلاب میان گروه‌های سیاسی بودند یا تحت تأثیر جنگ ایران و عراق و جای زیادی برای فعالیت آزادانه سیاسی نمی‌‌گذاشت و می‌توان نقطه‌ عطف این بحران سیاسی را ۲ خرداد ۷۶ دانست. البته این انتخابات هم طبق معمول از طرف قشری از ایرانیان تحریم شد اما هیچ گروه خاصی‌ هم مدعی تقلب گسترده در این انتخابات نشد. حال بیایم بخشی از پیامد‌های داخلی‌ و خارجی‌ انتخابات ۲ خرداد را مرور کنیم:
“پیامدهای داخلی‌پیروزی خاتمی عملاً فصل جدیدی از تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد. فصل جدیدی که نشانه اصلی آن پویایی فضای سیاسی بود. و البته امید به تغییر و بهبود وضعیت کشور برای اکثریت ایرانیان نوجو. این دوره اصطلاحات سیاسی خاص خود را بر سر زبان‌ها انداخت. طیف طرفداران خاتمی یا همان جناح چپ به نام دوم خردادی‌ها یا اصلاح طلبان شناخته شدند. اصلاح طلبان معتقد به لزوم تغییرات اساسی در ادارهٔ امور کشور بودند. البته به ظاهر در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.از جمله اهداف اصلاح طلبان کاهش اختیارات رهبری بود. و در مقابل جناح راست یا محافظه کاران قرار گرفتند. جناح راست اعتقادی به تغییرات اساسی نداشند و در کنار قانون اساسی، اطاعت صرف از رهبری را از اصول اصلی خود می‌دانستند. البته محافظه کاران جناح راست در اواخر دورهٔ خاتمی جای خود را به نسل جدیدی از نیروهای جوان تری دادند که به اصولگرایان معروف شدند.

با باز شدن نسبی فضای سیاسی، احزاب جدید با سرعتی شگفت آور تولد یافتند. اصلاح طلبان موفق به کسب اکثریت قابل توجهی در مجلس ششم (۱۳۷۸) شدند. فعالیت‌های مطبوعاتی هم شدت گرفت و رکود پیشین عرصهٔ مطبوعات به یک باره رنگ باخت. با توقیف هر روزنامه و تعطیلی آن، روزنامه‌ای جدیدی جای آن را می‌گرفت که جز در نام و جزئیات تفاوت چندانی با روزنامهٔ تعطیل شده نداشت. از این پدیده به عنوان روزنامه‌های زنجیره‌ای یاد می‌کنند. در کنار این‌ها فعالیت‌های دانشجویی هم از حیاتی دوباره بهره مند شد و دانشجویان باز هم به عنوان یک نیروی موثر به حساب آمدند.

در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ یکی از این جنبش‌های دانشجویی در دانشگاه تهران با اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست به تظاهرات زدند که بعد از چند ساعت این اعتراض کوچک دانشجویی جای حود را به شورشی داد که اساس نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده بود.

اما هرچه زمان سپری شد، انتظارات فزونی گرفت و خطوط قرمز بیشتر به چشم آمد. اصلاح طلبان با تکیه به سه رکن اجرایی خود (مردم و نمایندگان آنها در مجلس، مطبوعات و دانشجویان و نخبگان) در فکر اهداف خود بودند و پیش می‌آمدند. طبیعتاً در چنین وضعیتی می‌توان عکس العمل طرف مقابل را انتظار داشت. و این چیزی بود که سران اصلاحات آمادگی لازم برای مقابله با آن را نداشتند. مشکلات و بحران‌ها، دامنگیر جنبش اصلاحات شد و حتی خاتمی را وادار به افشاگری نمود. وی اعلام کرد مراکزی در کشور به بحران سازی مشغولند و رئیس جمهور به طور متوسط در هر ۹ روز با یک بحران جدی دست به گریبان است.

قوه قضاییه همچنین به دستگیری اصلاح طلبان پیشرو و فعالان سیاسی دگراندیش پرداخت. آنها حتی نمایندگان مجلس را هم بی‌نصیب نگذاشتند و آنها را برخلاف قانون اساسی به محکمه بردند. در اصول هشتاد و چهار و هشتاد و ششم قانون اساسی نمایندگان حق اظهار نظر در همهٔ مسایل را دارا هستند و نمی‌توان آنها را به سبب آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی به زبان آورده‌اند تعقیب یا توقیف کرد.
پیامدهای خارجی‌در آخرین سال دولت هاشمی رفسنجانی روابط ایران با اتحادیه اروپا در پی صدور حکم محکومیت مقامات بلندپایه ایران توسط دادگاهی در آلمان پیرامون ترور چند کرد ایران در رستوران میکونوس آلمان قطع شده و همه سفرای کشورهای اروپایی ایران را ترک کرده بودند. روابط ایران با ترکیه و امارات متحده عربی نیز تنش آمیز بود و در مرزهای شرقی ایران گروه طالبان در حال پیشروی به سمت مرزهای ایران و تصرف کامل افغانستان بود.آنگونه که بیل کلینتون در خاطرات خود ذکر کرده است، آمریکا تصمیم داشت پس از انتخابات ریاست جمهوری ( که پیروزی ناطق نوری در آن قطعی به نظر می‌رسید ) پایگاههای نظامی ایران را هدف حمله موشکی قرار دهد.

رویداد دوم خرداد و پیروزی اصلاح طلبان که سیاست تنش زدایی رادر عرصه بین‌المللی مطرح ساختند و مصاحبه‌های تاثیر گذار محمد خاتمی نقش مهمی در خارج کردن ایران از انزوای شدید بین‌المللی و رفع خطر حمله نظامی آمریکا داشت.اجلاس سران کنفرانس اسلامی در آغازین روزهای دولت خاتمی با استقبال رهبران کشورهای اسلامی برگزار شد و سخنان محمد خاتمی مبنی بر آنکه اگر فلسطینی‌ها اسرائیل را به رسمیت شناسند ما نیز مخالفتی نداریم بازتابهای فراوانی یافت. خاتمی در سالهای بعد بعنوان اولین رییس جمهور ایران پس از انقلاب، به کشورهای اروپایی همچون ایتالیا، فرانسه، اتریش و انگلیس سفر کرد.

در نهایت ناتوانی یا عدم تصمیم محمد خاتمی در اتخاذ سیاست خارجی مستقل از نظرات سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، مانع از بهبود روابط با آمریکا و حل مسایل فی مابین شد و پیگیری برنامه هسته‌ای مد نظر آیت‌الله خامنه‌ای و سیاست‌های وی در عراق و افغانستان باعث شد تا در روزهای آخر دولت خاتمی باز هم روابط خارجی ایران با چالش مواجه شود.” [۱]

دوره خاتمی تمام شد و انتخاباتی دیگر در انتظار ایران بود ، رد صلاحیت‌های مجلس در آن زمان و استعفای عده‌ زیادی از نمایندگان مجلس و خیلی‌ از کار شکنی‌های دیگر اقتدار گرایان باعث شد به نحوهٔ سلامت انتخابات‌ جمهوری اسلامی اعتراض شود. همچنین برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ با اعتراض شدید مهدی کروبی نسبت به تقلب گسترده به نفع محمود احمدی نژاد رو به رو شد هر چند این اعتراض‌ها ثمری نداشت و در نهایت نیز محمود احمدی نژاد از جناح نزدیک به اصول گرا به قدرت رسید. اما اعتراضات بی‌ سابقه مردمی نسبت به تقلب در انتخابات و جا به جایی‌ گسترده در آرا چهار سال بعد بزرگ‌ترین چالش تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد. انتخابات سال ۸۸ نیز هر چند همانند گذشته توسط بخشی از اپوزیسیون تحریم شد اما بخش بزرگی‌ از مردم معترض به سیاست‌های داخلی‌ و خارجی‌ چهار سال گذشتهٔ دولت احمدی‌نژاد، با امید به بهبود وضعیت فاجعه بار کشور، مشارکت خیر کننده‌ای در این انتخابات داشتند. هر چند بسیاری از مردم عملا از ایجاد اصلاحات بعد از جریان ۲ خرداد ناامید شده بودند اما با این وجود برای ایجاد جوّ بازتر و تاثیر گذاری بر روند سیاسی کشور در این انتخابات شرکت کردند. قبل از انتخابات فضا‌یی‌ نسبتا باز ایجاد شده بود چه از جهت سیاسی و چه از جهت اجتماعی ، مناظره‌های جنجالی ، متهم کردن یک دیگر به عنوان‌های مختلف و جنجال‌های دیگر. اما اکثر نظر سنجی‌ها و استقبال گستره مردمی از گردهمایی کمپین “سبز” نشان از پیروزی قاطع اصلاحات و میر حسین موسوی میداد اما نتایج اعلام شده روز بعد از انتخابات باعث شوک مردم شد! محمود احمدی نژاد با اختلاف بسیار زیادی نسبت به میر حسین موسوی و با کسب شصت و سه درصد آرا برنده اعلام شد! این اتفاقات باعث ایجاد اعتراضات بسیار گسترده در شهر‌های مختلف ایران شد تا جایی‌ که به گفته مقامات امنیتی از چالش جنگ با عراق نیز برای جمهوری اسلامی خطر ناک تر بود. مردم در روز‌ها و هفته‌ها و ماه‌های پیاپی به خیابان میریختند و البته با سرکوب و دستگیری‌ها‌ی گسترده توسط نیروهای امنیتی روبرو شد و سر انجام این اعتراضات با حبس رهبران جنبش سبز بعد از فراخوان ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ به پایان رسید. پس از انتخابات ۸۸ و سرکوب معترضین جوّ امنیتی کشور را در بر گرفت ، خبرنگاران و فعالین سیاسی و مدنی یکی‌ پس از دیگر راهی زندان یا مجبور به فرار از کشور می‌شدند. همهٔ این اتفاق‌ها باعث شد راه برای فعالیت سیاسی درون کشور بسیار مشکل یا حتا به دیده عده‌ای غیر ممکن شود. انتخابات مجلس بعد از ۸۸ را می‌توان مهم‌ترین کنش سیاسی پس از سر کوب معترضین انتخابات ۸۸ دانست. تحریم: این کلمه‌ای بود که میشد از هر سؤ شنید, از اصلاح‌طلبان گرفته تا دیگران که به صورت سنتی‌ همیشه تحریم میکردند. البته محمد خاتمی و چند نفر دیگر از جبههٔ اصلاحات در این انتخابات به صورت فردی رأی دادند که واکنش‌های مختلفی در پی‌ داشت, از خیانت به جنبش سبز تا سیاستی برای باز ماندنِ امید اصلاحات. با این حال نقلی که از طرف خاتمی شد این بود که برای رفع خطری که در کمین بوده مجبور به رأی دادن شده و رأی خود را به صندوق انداخته. اما در کًل این انتخابات مجلس به غیر از حواشی رأی دادن خاتمی به نحوه بسیار بی‌ سرو صدا و با آرامش برگزار شد. اپوزیسیون از تحریم بی‌ سابقه مردم خبر میداد و دولت و موافقین حکومت از حضور پر شور مردم! دستگاه‌های امنیتی هم بیشتر خود را سرگرم فتنهٔ جدید (منصوب به اطرفیان احمدی نژاد ) کرده بودند و خود را برای انتخابات اصلی‌ که ساله ۹۲ انجام خواهد شد آماده میکردند. حال که مروری کوتاه به تاریخچه انتخابات داشتیم به بحث اصلی‌ که که انتخابات پیش رو است باز میگردیم.

همان طور که در اول بحث گفتیم اپوزیسیون به ۲ قشر تقسیم میشوند: بخشی خواهان مشارکت و استفاده از انتخابات پیش رو است و بخشی که تحریم را راه چاره می‌داند. هر دو این گروه‌ها با سوال‌ها و چرا‌های زیادی رو به رو هستند که هیچ یک قادر به ارائه پاسخ قانع کننده‌ای به یک دیگر نیستند. گروه اول با چهار سوال اساسی‌ رو به رو است: ۱-چرا باید در انتخاباتی شرکت کرد که بر ناعادلانه بودنش یقین داریم و رهبری و گروه حاکم هیچ گونه تمایل یا انعطافی نسبت به مشارکت ما در انتخابات نشان نداده‌اند؟ ۲-حتا در صورت پیروزی آیا با وجود ولایت فقیه و دستگاه‌های امنیتی راهی‌ برای اصلاح سیستم و ایجاد تغییر چشم گیر وجود دارد؟ ۳- چه تضمینی برای عدم رد صلاحیت کاندید‌ها یا دست‌کاری در آرا وجود دارد؟ ۴- تکلیف رهبران جنبش سبز در حصر و جانباختگان اعتراضات چه میشود؟ در مورد سوال اول باید گفت که فعالیت سیاسی همیشه با محدودیت‌های از طرف حکومت برای اپوزیسیون رو به رو بوده و هست. اما این نباید دلیلی‌ برای خالی‌ کردن میدان توسط اپوزیسیون و واگذاری کامل حکومت به اقتدار گرایان باشد. پس نباید منتظر فرش قرمز از طرف حکومت برای شرکت در انتخابات بود. برای سوال دوم می‌توان سه پاسخ ارائه کرد: اول این که فضای سیاسی کشور نسبت به ۲ خرداد ۷۴ بسیار متفاوت هست و با تجربیات کسب شده از آن زمان, حال شرایط بازی عوض شده. دوم این که هیچ قدرت یا دستگاه امنیتی تاب مقاومت در برابر خواست مردم, به ویژه مردم پیگیر و حاضر در صحنه سیاسی را ندارد. اما پاسخ سومی‌ که به این سوال می‌توان داد: عملا امیدی برای پیروزی در انتخابات و یا اصلاح حکومت وجود ندارد، اما با این وجود: استفاده از انتخابات برای بازگشت به خیابان ، حضور مردم در صحنه سیاست و شکستن جو امنیتی و پلیسی‌ حاکم بر کشور ، و صرفاً استفاده از فضا برای زدن ضربهٔ نها‌یی به پیکر جمهوری اسلامی! در مورد سوال سوم هم می‌توان به دو پاسخ اشاره کرد: ۱- عده‌ای اعتقاد به این دارند که اختلاف بین دولت و نهاد رهبری با توجه به این که دولت مسئول برگزاری انتخابات است باعث میشود هر گونه دست کاری در آرا غیر ممکن بشود و همچنین با حمایت گسترده مردمی از چهره‌های مثل خاتمی از رد صلاحیت او جلو گیری کرد. اما می‌توان به این سوال این گونه نیز جواب داد که پس از اعلام مشارکت و جمع شدن معترضین پشت سر یک نفر بتوان از هر گونه کارشکنی حکومت، برای شروع دوباره‌ اعتراضات و تحمیل فشار‌های داخلی‌ و خارجی‌ بر رژیم استفاده کرد. و در آخر تلاشی برای پاسخ به سوال آخر: عده‌ای معتقد هستند که با ایجاد کمپین‌ها و میتینگ‌های انتخاباتی خواست مردم برای آزادی سران جنبش سبز دیگر زندانین سیاسی را مطرح کرد و خواستار محاکمه‌ مجرمان سرکوب‌های ۸۸ شد. اما عده‌ دیگری معتقد هستند که فقط بعد از کسب قدرت می‌توان به این موضوع پرداخت و بیگناهان را آزاد و مجرمان را به سزای اعمالشان رساند. بیاید حال به موضع تحریم کنندگان بنگریم و سوال‌های که از آن‌ها پرسیده میشود را بررسی کنیم

۱- دستاورد‌های تحریم در این چند دهه چه بوده؟ ۲- چه برنامهای برای آزادی رهبران در حصر, زندانیان سیاسی و تسکین خانواده های جان باختگان وجود دارد؟ ۳-برنامه برای آینده و تغیرات در ایران چیست؟ ۴-چه نتیجهای از تحریم حاصل خواهد شد؟

جواب به سوال اول را می‌توان در یک کلمه “هیچ” عنوان کرد. زیرا آنان که به به صورت سنتی‌ انتخابات را تحریم میکنند عملا تا به حال به هیچ گونه موفقیت تعیین کننده‌ای در انزوای جمهوری اسلامی در داخل یا در خارج نرسیده اند. البته آنان فراخوان برای تحریم همه جانبه و همهٔ گروها و قشر‌ها را این بار شاید رمز موفقیت در سال ۹۲ می‌دانند. اما باید توجه داشت که همانگونه که در بالا اشاره شد بخشی از جامعه به دلایل مختلف در انتخابات شرکت خواهد کرد و تحریم فراگیر عملا غیر ممکن است. سوال دوم را هم نمی‌توان به سادگی‌ پاسخ داد چون راه کار دقیقی‌ برای آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی ارائه داده نمی‌شود. و اما سوال سوم که چالش اصلی‌ تحریم کنندگان است. در عمل هیچ گونه برنامهٔ مشخص و واقعی‌ برای آیندهٔ‌ نزدیک یا دور ارائه نمیدهند. در نتیجه تنها نتیجه‌ای که دستاورد تحریم بخش معترض جامعه خواهد بود، برگزاری بی‌ چالش انتخابات برای حکومت میشود و تکرار سناریویی شبیه انتخابات ۸۴ را باید انتظار کشید. پس بیایم فرصت کوچکی که فضای انتخاباتی ایجاد می‌کند را با فعال بودن و با حمایت از کاندیدای مورد تایید اصلاح طلبان، به امکانی برای طرح خواست‌ها و اعتراضات خود تبدیل کنیم. از این فرصت استفاده کنیم، چرا که در شرایط فعلی هیچ امکان دیگری برای اعتراض و بیان گسترده و علنی مطالبات مردم ایران در پیش رو دیده نمیشد.

!

[1]

This entry was posted in Uncategorized and tagged . Bookmark the permalink.

Leave a comment